خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی: دومین آلبوم از مجموعه دوازدهتایی «روایتها» که در قالب دستگاهها و آوازهای ردیف موسیقی ایران اجرا شده تابستان امسال به همت موسسه «پرده هنر موسیقی» به مدیریت امیرعباس ستایشگر با هنرمندی حسام اینانلو نوازنده کمانچه، پویان بیگلر نوازنده تار و پریچهر خواجه نوازنده قانون منتشر شد. نخستین روایت یعنی «روایت ابوعطا» پاییز ۹۴ روانه بازار موسیقی شده بود که محمدرضا ابراهیمی با ساز عود، احسان ذبیحیفر با ساز کمانچه، سیامک جهانگیری با ساز نی و امیرعباس ستایشگر با ساز سهتار هر کدام روایت شخصی خود را از ابوعطا ارایه داده بودند. این پروسه در حالی طی شد که هیچکدام از هنرمندان اثر قطعه یکدیگر را تا قبل از انتشار نشنیده بودند.
«روایتها» یک مجموعه در قالب ۱۲ اثر خواهد بود و هر آلبوم سه تا چهار اجرا از هنرمندانی را دربرمیگیرد که به روایت خود از آنچه میاندیشند، میپردازند. این روایتهای شخصی و گوناگون تنها یک مشخصه ثابت دارند و آن هم روند دستگاه انتخابی برای هر اجراست. به بهانه انتشار دومین آلبوم از مجموعه «روایت ها» سراغ دست اندرکاران این پروژه رفته و ضمن آشنایی با این مجموعه از زبان برخی هنرمندان آن، درباره آسیب ها و چالش های موسیقی ایرانی در سال های اخیر به گفتگو نشستیم.
فراموشی ابعاد فرهنگی موسیقی به بهانه اقتصاد و پول
امیرعباس ستایشگر مدیر موسسه «پرده هنر موسیقی» و تهیه کننده پروژه «روایت ها» درباره انگیزه انتشار این پروژه دوازده گانه توضیح داد: مجموعه «روایت ها» از جایی متولد شد که من به این نتیجه رسیدم که کمپانی ها و ناشران موسیقی باید بخشی از کارشان طراحی موسیقی اندیشه محور و در مسیر پویایی ذهن مخاطب باشد و با این رویکرد از چندی پیش تولید پروژه «روایت ها» به ذهنم رسید و بعد از مشورت های فراوانی که با دوستان هنرمندم داشتم تصمیم گرفتم این پروژه را در قالب ۱۲ آلبوم مشتمل بر دستگاه های موسیقی منتشر کنم که تاکنون دو آلبوم «روایت ابوعطا» و «روایت اصفهان» در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
وی افزود: معیار اصلی در انتخاب هنرمندان این پروژه ابتدا سابقه موسیقایی آنها، دوم تسلط روی حوزه تک نوازی و سوم نزدیک بودن با سلیقه شخصی ام بود که خوشبختانه فضای کار تاکنون به شکلی پیش رفته که من از کلیت پروژه رضایت دارم و امیدوارم بتوانیم در هر فصل یک آلبوم منتشر کنیم.
حسام اینانلو نوازنده کمانچه و یکی از هنرمندان آلبوم «روایت اصفهان» نیز درباره دلایل حضورش در این پروژه بیان کرد: من از زمان طراحی مجموعه اول پروژه «روایت» در جریان کارهای انجام شده بودم و آقای ستایشگر مشورت هایی با من داشت و حضور من در این پروژه برایم بسیار مهم است زیرا می دانم در شرایطی که توجه به وجوه اقتصادی موسیقی جایگزین ابعاد فرهنگی شده، تولید چنین کارهایی در حوزه موسیقی ردیف کار بسیار دشواری است.
وی افزود: طبیعی است که پروژه «روایت» در یکی دو مجموعه اول برای مخاطب شناخته شده نباشد، اما اگر در همین فضاهای رسانه ای بتوانیم به تبیین ضرورت های تولید چنین آثاری بپردازیم قطعا می تواند موجب شنیده و دیده شدن گوشه ای از فعالیت های هنرمندان دغدغه مند عرصه موسیقی باشد.
این نوازنده کمانچه با اعلام اینکه این پروژه قرار بود از یک سال پیش در دسترس مخاطبان قرار گیرد ولی به دلیل برخی مشکلات اقتصادی شرایط انتشار در آن زمان مهیا نشد، توضیح داد: امیرعباس ستایشگر تلاش می کند عمده کارهای خود در موسیقی را متمرکز بر موضوعات فرهنگی کند تا وجوه اقتصادی آن.
بقال و کفاش هم نوازندگان موسیقی ایرانی را می شناختند
پویان بیگلر نوازنده تار و یکی از هنرمندان آلبوم «روایت اصفهان» نیز در سخنانی توضیح داد: به اعتقاد من برگزاری چنین نشست هایی که به بهانه انتشار یک آلبوم برگزار می شود، می تواند فرصت خوبی برای جراحی و واکاوی فعالیتی باشد که تعدادی از هنرمندان در کنار ناشر برای تولید آن زحمت فراوانی کشیده اند. وقتی یک آلبوم منتشر می شود تعدادی از مخاطبان آن را گوش می دهند اما هیچ وقت مجالی پیش نمی آید که بتوانیم درباره آن اثر حرف بزنیم و نقدها را بشنویم.
وی درباره پروژه «روایت» گفت: بخش تک نوازی یکی از مهم ترین ارکان موسیقی ایرانی است که طی سال های گذشته تلاش هایی برای معرفی آن به مخاطب شده بود تا گوش شنونده با روحیه شعرگونه موسیقی ایرانی همنوا و هم سو شود. این موسیقی ها در زمانی آنچنان پررنگ بود که مخاطبان به صورت روزانه در برنامه های مختلف با آثار هنرمندان مطرح موسیقی ایرانی آشنا می شدند و این تکرار به قدری بود که حتی بقال و کفاش به محض شنیدن ساز متوجه نوازنده آن می شدند.
اگر موسیقیدانی بخواهد آلبومی در حوزه تک نوازی ضبط کند، اغلب ناشران و تهیه کنندگان ناز می کنند، ایراد می گیرند و از کمبود بودجه حرف می زنند پس به ناچار این آلبوم منتشر نمی شود بیگلر با اعلام اینکه این رویکرد در سال های اخیر از بین رفته است، عنوان کرد: تلاش آقای ستایشگر و همکارانشان در این زمینه جای قدردانی دارد که در این شرایط سخت اقتصادی آثاری را تولید می کنند که به سهم خود سعی در توجه به موسیقی اصیل ایرانی و رفع نواقص موجود دارد. من بعید می دانم که ناشر دیگری این همت را داشته باشد که بخواهد یک مجموعه دوازده گانه از تک نوازی موسیقی ایرانی در این شرایط بحرانی، تولید کند. این پروژه به دلیل فرآیند نامطلوب تولید، بازاریابی و فروش محصولات موسیقایی سود مالی برای ناشر ندارد، این آلبوم حتی بازتابی هم ندارد که بخواهد ناشر را بین مخاطبان معرفی کند. به عبارتی این پروژه نه بُعد تبلیغاتی دارد و نه دربرگیرنده ابعاد مادی برای تهیه کننده است. این پروژه یک عشق تمام عیار نسبت به موسیقی است که نوازندگانش پیش از این فرصتی برای ارائه عمومی آنچه در منزل و صندوقخانه ذهن خود می زدند، نداشتند.
این نوازنده ادامه داد: اگر موسیقیدانی بخواهد آلبومی در حوزه تک نوازی ضبط کند، اغلب ناشران و تهیه کنندگان ناز می کنند، ایراد می گیرند و از کمبود بودجه حرف می زنند پس به ناچار این آلبوم منتشر نمی شود چون به گفته تهیه کننده یا ناشر، هزینه کاغذ و چاپ گران است.
بیگلر ابراز امیدواری کرد بعد از انتشار چنین آلبوم هایی فرصتی برای اجرای عمومی نیز فراهم شود.
برخی ها به «خواسته» مخاطب فکر می کنند تا «نیاز» او
حسام اینانلو در پاسخ به خبرنگار مهر درباره تمرکز اغلب اهالی موسیقی روی «متفاوت بودن» و ارتباط آن با حوزه مخاطب شناسی به ویژه در آلبوم «روایت» اظهار کرد: در این حوزه دو مقوله مطرح می شود اول بخش محتوای موسیقی و دوم مواجهه با این محتواست. من در این چارچوب مثالی می زنم که شما می توانید آن را به مقوله هنر تعمیم دهید. بِرندی مانند «آدیداس» کفشی به قیمت بالا تولید می کند که طبیعتا کیفیت و دوام آن مشخص است و به نوعی تمام ویژگی هایی که یک کفش باید داشته باشد، در آن وجود دارد. این کمپانی نمی تواند بگوید چون کالای تولیدی اش از کیفیت بالایی برخوردار است، پس طراحی جدیدی انجام نمی دهد و از همان طراحی کفش سال ۱۹۷۰ استفاده می کند. همین مساله یکی از مهم ترین ایرادهایی است که به جامعه موسیقی ایرانی وارد است. من با طراحی نو کاملا موافقم و اتفاقا در عملکردم سعی دارم چنین رویکردی وجود داشته باشد یعنی بر این باورم با حفظ آنچه آموخته ام می توان به طراحی نو رسید.
از آثاری چون «چرا رفتی» می توان فهمید که جامعه ایران دچار افسردگی است و اتفاقا هنرمند هم این را فهمیده و بر مبنای آن اثر تولید می کندوی افزود: به اشتباه «نیاز» و «خواسته» مترادف هم گرفته می شود در حالیکه اینها با یکدیگر تفاوت بنیادین دارند. من در اینجا به دلیل اینکه ممکن است مخاطبان غیرموسیقایی هم داشته باشیم مجبورم مثال های غیرموسیقایی هم بزنم. شما تصور کنید جلوی فردی که بیماری دیابت دارد، شیرینی خامه ای می گذارید، طبیعتا میل این فرد خوردن شیرینی است، اما چون قند خون فرد بالا می رود بنابراین نباید آن شیرینی را مصرف کند پس در عمل می بینیم «خواسته» و «نیاز» با یکدیگر در تضاد هستند.
اینانلو با اشاره به اینکه وظیفه یک هنرمند و مولف تشخیص نیازهای جامعه است نه صرفا خواسته های آن، بیان کرد: در حال حاضر عده ای از همکاران ما نیاز جامعه را مورد توجه قرار نداده اند و به خواسته های جامعه نظر دارند. مثلا از آثاری چون «چرا رفتی» می توان فهمید که جامعه ایران دچار افسردگی است و اتفاقا هنرمند هم این را فهمیده و بر مبنای آن اثر تولید می کند ولی به اعتقاد من نیاز جامعه امروز، توجه به دنیای درون و شادی است که این موضوع در فضای جامعه هنری ایرانی جای خود را گم کرده است.
کلیدواژه ای با نام «به دنبال مخاطب دویدن»
پویان بیگلر در ادامه صحبت های اینانلو بیان کرد: مجری و راوی موسیقی دستگاهی عمدتا در همه گونه های مختلف موسیقایی از جمله آهنگسازی، بداهه نوازی، تک نوازی فعالیت می کند و اساسا هنرمندی که موسیقی ایرانی ساخته یا حتی بداهه ای را خلق می کند مانند نقالی است که داستان فردوسی را روایت می کند. هر نقالی هم که موضوعی را نقل می کند بر اساس دستور زبان، ادبیات، اندیشه و تجربیات زندگی شخصی، محتوای مدنظرش را روایت می کند. البته که رسالت اصلی هنرمند این است که آنچه را می خواهد بر اساس یافته ها و بافته های درونی خود روایت کند، نه آن چه در بیرون اتفاق می افتد. این را هم می دانیم که هنرمند محصول این جامعه است و آنچه در بیرون وجود دارد تاثیر خود را روی هنرمند می گذارد. اما در منظر مخاطب شناسی باید گفت این یک مشکل اجتماعی است که هنرمند دنبال مخاطب خود بِدَوَد.
اگر کسی به دنبال هنر واقعی باشد بعید به نظر می رسد که فعالیت هایش را بر مبنای پول طراحی کندوی گفت: من بر این باورم در «هنر راستین» چیزی به نام دنبال مخاطب دویدن وجود ندارد مگر آن که رسیدن به پول بیشتر مبنای کار ما باشد. اگر کسی به دنبال هنر واقعی باشد بعید به نظر می رسد که فعالیت هایش را بر مبنای پول طراحی کند.
بیگلر با ابراز تاسف از اینکه جامعه امروز تا این اندازه اقتصادمحور شده است، بیان کرد: کار به جایی رسیده که اهالی موسیقی نگران هستند از فلان خواننده و نوازنده پاپ کمتر دیده شوند. تمام این طَمَع ها باعث می شود هم خودمان را فریب داده و هم از الفاظ بازار گرمکن استفاده کنیم تا مردم را هم فریب دهیم. هنرمندی مانند حسام اینانلو همواره دنبال کارهایی بوده که بیشتر به روحیات شخصی وی نزدیک است. یک آرتیست با کشمکش و چالشی که طی سال های فعالیت خود داشته، اثری را می آفریند بنابراین خلاقیت در هنر راستین و واقعی، عمدتا مرز بین سایه روشن خودآگاهی یا ناخودآگاهی است. ممکن است امروز اثری را گوش کنیم و از شنیدن آن حیرتزده شویم در حالیکه خود هنرمند در آن لحظه نمیدانسته چه کاری انجام میدهد بنابراین نتیجه می گیرم طرح و نقشه قبلی، متعلق به صنعت است که افراد دور میزهای عریض و طویل جلسه میگذارند، به گفتگو مینشینند، سیاستگذاری میکنند و نبض جامعه را پیدا میکنند که چه چیزی برای مردم تولید کنند که خوششان بیاید و فروش بیشتری داشته باشد.
آیا موسیقی اصیل ایرانی به بن بست رسیده است؟
ستایشگر تهیه کننده پروژه «روایت ها» هم درباره جایگاه فعلی موسیقی اصیلی ایرانی و اظهارات برخی از کارشناسان و مخاطبان مبنی بر به بن بست رسیدن این گونه موسیقایی عنوان کرد: یک نوع موسیقی وجود دارد که هم می تواند مخاطب تخصصی و هم مخاطب غیرتخصصی داشته باشد اما ما در برخی مواقع بین مخاطب تخصصی و غیرتخصصی برش می زنیم و به مخاطب اعلام می کنیم که مخاطب سبک موسیقی ما چه کسی است، در حالی که این نگاه اشتباه است. نوع موسیقیای که من کار می کنم مخاطب زیادی ندارد اما این موسیقی همان موسیقیای است که از دل ردیف بیرون می آید و دارای استانداردهایی است که در آن ذوق و آنیت وجود دارد حال اگر ما بخواهیم این متریال را با مخاطبان ۱۰ هزار نفری به اشتراک بگذاریم باید آن را خراب کنیم، زیرا می دانیم چنین محتوایی از سوی خیل زیادی از مخاطبان پذیرفته نیست. مشکل برخی از اهالی موسیقی این است که میخواهند با متریالی که برای ۲۰۰ نفر است، ۲ هزار مخاطب داشته باشند. ما باید بپذیریم در جامعه امروز ایران تک نوازی آقای بیگلر ۲۰۰ نفر خواهان دارد که اگر بخواهد تک نوازی خود را به مخاطبان بیشتری افزایش دهد، یا باید کاربری موسیقی را افزایش داد یا باید غمزه و عشوه نوازندگی اش را بیشتر کند.
وی در پایان این بخش از نشست گفت: موسیقی چیزی به اسم ذوق و حال می خواهد که کمتر در مورد هر فردی ظهور می کند، این مساله در همه هنرها صدق می کند، یعنی از هر ۱۰ نفر، یک نفر است که این گونه به هنر نگاه می کند. به اعتقاد من امروز اجرای پروژه «روایت ها» به مراتب سخت تر از یک نوآوری در موسیقی است به دلیل اینکه چنین کاری نیاز به ممارست و خلوت درون دارد. من وقتی بخواهم در یک سالن ۲ هزار نفری موسیقی اجرا کنم، نمی توانم از نوازنده خاص استفاده کنم زیرا این سبک موسیقی برای تماشاگر ۲ هزار نفری نیست و مخاطب ۲ هزار نفری در ایران سبک پاپ را به اجراهای خاص ترجیح می دهد. مشکل افرادی که موسیقی سنتی و دستگاهی کار می کنند، همین مساله است مانند فردی می ماند که می خواهد در ایران کار فرهنگی درست انجام دهد اما پس از آن بگوید چرا اتومبیل آخرین سیستم و منزل آنچنانی ندارم. این همان تقابلی است که متاسفانه در جامعه امروز به دلیل کمبود حمایت های دولت، نبود یارانه های مناسب و فقدان دیدگاه های فرهنگی به وجود آمده که باید هرچه زودتر فکری به حال آن کرد.
ادامه دارد...
نظر شما